هر کسی نقشی بر آبی می کشند


یا خیالی سوی آبی می کشند

گرچه می بندند نقشی درخیال


پیش مه رویم نقابی می کشند

می کشندم در خرابات مغان


گوئیا مست و خرابی می کشند

عاشقیم و عاشقان را بی حساب


می کشند و در حسابی می کشند

ما در میخانه را بگشوده ایم


باده نوشان خوش شرابی می کشند

سایه بان نعمت الله در نظر


بر مثال آفتابی می کشند